پرسیدم: «چند تا مرا دوست نداری؟» روی یک تکه از نیمرو، نمک پاشید. گفت: «چه سوال سختی.» گفتم: «به هر حال سوال مهمیه برام.» نشسته بودیم توی فضای باز کافه سینما. داشتیم صبحانه می خوردیم. کمی فکر کرد و گفت: «هیچی.» بلند بلند خندید. گفتم: «واقعا؟» آب پرتقالم را تا ته سر کشیدم. «واقعن هیچی دوستم نداری؟» گفت: «نه نه. صبر کن. منظورم اینه که تو جوابِ چند تا مرا دوست نداری، هیچی. یعنی خیلی دوستت دارم.» گفتم:«نه. اینطور نمیشه، تو گفتی هیچی.»
تکه ای از ژامبونِ لوله شده را برید. گفت: «نه. اون اشتباه شد. هزار تا.» شروع کردم به کولی بازی. موهام را کشیدم. گفتم: «یعنی هزار تا منو دوست نداری؟» دختر و پسری که میز کناری نشسته بودند، با تعجب نگاهمان می کردند. گفتم: «این واقعن درست نیست. من این حجم از غصه رو نمی تونم تحمل کنم که تو منو هزار تا دوست نداشته باشی.» داشت با نوک چنگال، لوبیا قرمزهای توی ظرف را بازی می داد. گفت: «نمی دونم واقعن. خیلی سوال سختیه» لپ هاش گل انداخته بود. گفت: «شاید این سوال از اول هم غلطه. نباید بهش جواب می دادم.» گفتم: «باشه بذار یه جور دیگه بپرسم. اینطوری شاید راحت تر باشه برات. چند تا دوستم داری؟»
لبخند زد. چشم هام را گرد کردم و گفتم: «هان؟» بقیه دختر و پسرها و زن ها و مردها هم داشتند ما را تماشا می کردند. نانِ تُستِ کَره ای را گاز زدم و بقیه اش را گذاشتم گوشه بشقاب. داشت نگاهم می کرد. با آن چشم های سیاه درشت و گونه سرخ و لب های اناری. گفت: «هیچی.» پرسیدم: «هیچی؟» شانه اش را انداخت بالا. گفت: «هیچی دوستت ندارم.» لب و لوچه ام را آویزان کردم. گفت: «میمیرم برات و این ته همه دوست داشتن هامه.» داد کشیدم «هورا.» دست هایم را گره کردم و آوردم بالا. پیش خدمت ها داشتند با هم پچ می زدند. یکی شان آمد جلو و گفت: «قربان. اینطوری مردمو می ترسونید.» پرسیدم: «چطوری؟» آهسته تر گفت: «اینکه دارید با خودتون بلند بلند حرف می زنید.» به صندلی روبرویی اشاره کرد. خالی بود. بشقابِ صبحانه گرم، دست نخورده، سرد شده بود و نان ها خشک. خواستم بپرسم دختری که اینجا روبروی من نشسته بود، کجا رفت که همه چیز یادم افتاد. هشت سال گذشته بود.
Whenever I'm alone with you
You make me feel like I am home again
Whenever I'm alone with you
You make me feel like I am whole again
هروقت که باهات تنها هستم
باعث میشی احساس کنم که دوباره خونه ام
هروقت که باهات تنها هستم
باعث میشی احساس کنم که دوباره کامل شدم
M-N
M-N
بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست
آه بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
دو روز که پیـــشش نبودم….
شــــــــــدم
☜غَــــــــریبـــه☞
یکــــــی هم جامو گــــــــــرفت
که اسمش
☜رَقـــــــــیبه☞
کلًا رســـــم عاشقی این روزا
خیـــــلی
☜عجیــــــــبه☞
نمیــــدونم شایــدم
طــرفمون
☜نانجــــــــــیبــه☞
….” مــــــــــــــن ” خيلــــــــــي جـاهــــــا……
از خودے خــــــــــوردم … !!!
ولے وقتے….
” تـــــــــــو ” جـــــــــا زدے…..
جـــــــا خــــــــــوردم … !!!….
↓❂✘ســـــــــــــادگــــــی جــــــــــــــــــرم اســتـــــــــــــــــــــــ!
ومـــــــــــــــن مجـــــــــــــــــرم سابقــــــــــــه دار….√→→❂ ↓↑
. تـــو❢
اوجِ❢
جَوانــی❢
شُــدَم❢
یِـــه❢
رَوانــــی❢❢
《هـــــــــــے رفیـــــــق》
↓↓↓↓↓
❂✘زمـــــــــــــین اگه خــــــــــــــــــــوب بود… .
خــــــــــــــدا نمـــــــــــیرفت اون بـالا
همیشہ ســــــــــادہ بودَم ..
ســــــــــادہ سلام ڪَــــــــــردَم ..
ســــــــــادہ دِل دادَم ..
ســــــــــادہ مُحبَت ڪَردَم ..
ســــــــــاده باوَر ڪَــــــــــردَم ..
ســــــــادہ چَشم گُفتــــــــــَم ..
ســــــــــاده وابَسٺہ شُــــــــــدَم ..
اَما سَخٺ دِلَم را شِڪَسٺَند..!
خیــــــــــلے سَخــــــــــٺ..!
↻ ڪــــــــــاش آنقَدر ســــــــــاده نبودم.↻
❤️دل نوشته هاي من❤️
چرا دروغ...
امروز اعتراف میکنم...
دوستت دارم...
همه میگن قیدتو بزنم
اما نمیزنم...
اره شاید هیچ وقت مال من نشی،
اما میخوام که دوست داشته باشم...
همه میگن فراموشش کن،منم میگم نمیتونم...
اشکال نداره،
زجر میکشم اما تو دلم نگه میدارمت...
این همه مدت با نداشتنت عاشقت موندم...
شماهایی که میگید لیاقتت بیشتر از اینه
من حرف از لیاقت نمیزنم،
حرفه من عشقه،عشق...
چیزی که همتون فکر میکنید تجربه اش کردید
اما فقط فکر میکنید!
عشقم...
حرف آخر...
از همه چیزم بخاطرت گذشتم...
غرورم
شخصیتم
دوستام
الانم فقط زندگیم مونده
از اونم میگذرم بخاطرت
هیچ کدوم نفهمیدی
اما مهم نیست...
من از اینا نگذشتم که بیای سمتم،
گذشتم چون وظیفه عاشقه که بخاطره عشقش از همه چیز بگذره...
❇️دختر :عشقم عشقم من اومــدم
✴️پسر:کــجا بودی؟؟
❇️دختر :دوستم با عشقش قرار داشت رفتــه بودم پیشش تا تنــها نباشه
✴️پسر:مگه من بهـــت نگفـته بودم با دوســتات نری قرار
❇️دختر : آره ولی اون ول نمیــکرد میگفت باید بیای
✴️پسر:مگه نمی دونســتی من ناراحــت میشــم اگه بری
❇️دختر : خب چیکار کنم توأم همــش گیر میــدی
✴️پسر:به من چرا نگفــتی؟
❇️دختر : چون می ترسیـــدم نزاری برم بعدشم دوستم باهام قهر کنه
✴️پسر:دیـروز یادت رفت چقدر التمــاس می کردم
❇️دختر : وا چه التمــاسی؟؟؟
✴️پسر:بهت گفــتم دلــم برات تنگ شده می خوام ببینــمت
❇️دختر : ای وای راست میگــی اصلا هواسم نبود
✴️پسر :صبح اومــدم نشستم جلو درتون فقط دوس داشتـــم از دور هم شــده فقط یه لحظه نگات کنــم
❇️دختر : امرووززز؟؟
✴️پسر:پسره خیلی خوشگــل بود خیلی بهش حـــسودیم شد
❇️دختر : کـــدوم پسره؟چی میگی؟؟
✴️پسر:همونی ک اومد جــلو درتون سـوار ماشینـــش شدی
❇️دختر : دیــوونه اون عشـــق دوســتم بود چون خونــهی ما نزدیــک بود اول اومــد دنبال من
✴️پسر:میـدونم
❇️دختر : از کجا میـــدونی؟؟
✴️پسر:دیروز وقتـی رفیقــم عکســتو بهم نشون داد گفت این عــشقه جدیدمـه باورم نشد......... :)
بنال ای نی که من غم دارم امشب
نه دلسوز و نه همدم دارم امشب
دلم زخم است از دست غم یار
هم از غم چشم مرهم دارم امشب
همه چیزم زیادی میکند، حیف!!!
که یار از این میان کم دارم امشب
چوعصری آمد از در ،گفتم ای دل
همه عیشی فراهم دارم امشب
ندانستم که بوم شام رنگین
به بام روز خرم دارم امشب
برفت و کوره ام در سینه افروخت
ببین آه دمادم دارم امشب
به دل جشن عروسی وعده کردم
ندانستم که ماتم دارم امشب
درآمد یار و گفتم دم گرفتی
دمم رفت و همه غم دارم امشب
به امید اینکه گل تا صبحدم هست
به مژگان اشک شبنم دارم امشب
مگر آبستن عیسی است طبعم
که در دل بار مریم دارم امشب
سر دل کندن از لعل نگارین
عجب نقشی به خاتم دارم امشب
اگر روئین تنی باشم به همت
غمی همتای رستم دارم امشب
غم دل با که گویم ای مهران
که محرومش ز محرم دارم امشب
•*●•*●•*● خـــــــــــــــــــــدایـــــــا !!!●*●*●*•
این روزها
فازم بد جور سنگینه
یا از این دنیا "دیلیتم" کن !!!!
یا خودم "لفت" میدم
لبخند دروغــکی چرا ؟؟؟
خــــوب نیستـــــم
گیر کرده ام
در گلوی زندگـــــی!!!
کاش می توانستم راحـــت حرف بزنم
میان آدم های این اتاق مجازی
لال بودن را ترجیـح مـــیدهم ،
وقتی کســـی نیست عمق درد پنــهان شده
در حرفهایم را حــــس کند!!!!
●***●من اعتراف میکنم کم اوردم●***●
اگر دیدے ڪسے غیر طبیعے غذآ میخوره و مڪث میڪنہ
بدون ■ نآرآحتہ ■
اگر دیدے اصلآ اشڪ بہ چشمآش نمیآد
بدون خیلے ↯ تو دآره ↯
اگہ دیدے ڪسے زیآد میخنده
بدون خیلے 《 زخم خورده 》
اگہ دیدے ڪسے بہ همہ چیز بے توجهہ
بدون زمآنے بیش از اندآزه ♤ عآشق بوده ♤
اگہ دیدے ڪسے تو احوآل پرسے میگہ شُڪر بد نیستم
بدون دروغ میگہ ¤ نہ حآلش خوبہ و نہ روزگآرش ¤
اگہ دیدے ڪسے خیلے فیلم نگآه میڪنہ
بدون از نظر عآطفے ♥️ بدجور ڪم آورده ♥️
اگہ دیدے ڪسے زیآد آهنگ گوش میده
بدون دردآشو خیلیآ ⇦ نمیفهمن ⇨
اگہ دیدے ڪسے خودشو از دید دیگرآن قآیم میڪنہ
بدون از خیلیآ ↻ ضربہ خورده ↻
مآ خیلے چیزآ میبینیم امآ توجہ نمیڪنیم ...
بہ خدآوندے خدآ قسم ڪہ همش منــــــــــم
"بـے رحمانه ترین"
'خیــــــــــــــــــــــانت'?!
"این" است
که...
'وارد'
"زنـــــــــــــــــــــــدگے"
'کسے' شوے !
"وابســــــــــــــــته اش" کنے !
و...
'بعد'
از "مدتے"
'آنقــــــــــــــــــــــــــــدر'
"زندگیش" را
"خــــــــــــــــــــــالے"
'کنے' که...
یک "عمــــــــــــــــــــــر"
با "خاطراتت"
"بمیرد"!!
هیچ 'چیز'
"بدتر" از
"قتـــــــــــــــــــــــــل احســــــــــــــــــــــــــــاس"
'نیست'.....
خیلی
سخته
یکیو
به اندازه ی
وجودت
دوست
داشته
باشی
بعدش
با تمام
توانت
بخوای
فراموشش
کنی!
خــــــــــــدایـــــا . . .
نمـــی خــواهـی امتحـان هـایـت را تمــام کنــــی ؟؟
تـــو کـــه خــــوب میـــدانــــی ؛
مـن اگــر صبـر ایــوب داشتــه بــاشــم ؛
عمـــر نــوح نــــدارم . .
تمـــامـش کــن . ....
#+گفت : قرص برنج؟
#-گفتم : نه...
#+گفت : سيانور؟
#-گفتم : گرونه...
#+گفت : ديازپام؟
#-گفتم : احتمال برگشت داره...
#+گفت : سياني پتاسيم؟
#-گفتم : دردسر خريدن داره...
#+گفت : سقوط از بلندي؟
#-گفتم : احتمال زنده موندن و قطع نخاع داره..
#+گفت : تيغ؟
#-گفتم : باز احتمال زنده موندن و بدنامي داره...
#+گفت : صبر كن!؟
#-گفتم : چرا؟!
#+گفت : خاطره ها،کار خودشونو میکنن.
حرف دلــــــــــه خودمه پس گــــــــــوش کــــــــــن!!!⇩⇩↯⇩
مــــــــــن خیــــــــــلي تغییرکردم
خیــــــــــلي....
دیگہ واســــــــــہ نبودن کسی
گریــــــــــہ نمیکنــــــــــم!
دیگہ به عشق دیدن کسی بیرون نمیــــــــــرم!
دیگہ خندیدن بلدنیستم
فقط اروم میشینم یه گوشه ونــــــــــگاه میکنم!
دیگہ شوخی نمیکنم
دیگہ دنبال متن عاشقانہ نیستم
دیگہ انلاین بودن کسی روچک نمیکنم!
دیگہ نگران کسی نمیشم!
دیگه منتظر پی ام نیستم!
بــــــــــدنشدم نــــــــــہ
فقط خســــــــــتم ....
مــــــــــرگ احســــــــــاســـــــــم مبــــــــــارڪ.....
عزیــــــــــــــــزم↜
دلگیـــــــــــر نشو از نوشته هایم↜
اگــــــــر دوست داری↜
جایمـــــان را عوض می کنیـــــم↜
تـــــــــــو بنویس↬
من ◥خیــــــــــــــانت◣ میکنم
در شهر تو میخانه زیاد است، ولی من...
شوریده و دیوانه زیاد است، ولی من...
جمعیتی اطراف تو سرگرم طوافند
بر گِرد تو پروانه زیاد است، ولی من...
شیرینی و لیلایی و عذرایی و ویسی
از عشق تو افسانه زیاد است، ولی من...
بگذار که بغض تو بماند که بماند
هر چند تو را شانه زیاد است، ولی من...
این شعر پر از "من" شده؛ گفتی عوضش کن
باشد! "من" بیگانه زیاد است، ولی من...
حلقه ی دست مرا اسباب بازی کرد و رفت
غصه ها را توی قلبم سر جهازی کرد و رفت
من برایش مثل کودک ذوق می کردم ولی
مدتی با خنده هايم خاله بازی کرد و رفت
سرنوشت ما به زيبايی به هم برخورد كرد
خط عشقش را چه بد با من موازی کرد و رفت
کم شد از من بعد از او از ما ، منی باقی نماند
انقلابی توی دنیای رياضی کرد و رفت
گفته بودم که مگر از روی نعشم بگذری
پوز خندی زد به رویم ، يکه تازی کرد و رفت
قبل رفتن در نگاهم حس و حال شعر ريخت
حالت مرگ مرا هم صحنه سازی کرد و رفت
تقدیم به عشقم:
مـــــــے نویســــــــــم بــــــــه نــــام عشــــــــ❤️ـــــــــــق...
بــــــه نـــام دل...
بــــــه حرمــــــــــت این لـــــــحظـــــــــــه های بــــــــے تڪـــــــــــــرار
بــــــه شـــــــــــوق تـــــــــღـــــــــــــو
بــــــــه نام عشــــــــــ❤️ـــــــــق مــــــــے نویســـــــــــــم
❤️دوستت دارم❤️
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﻳﻲ ﻫﺴﺖ ٠٠٠
ﮐﻪ ﻗﺸﻨﮕﻴﺶ ٠٠٠
ﺑﺎ ﻫﻴﭽﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻴﺴﺖ ٠٠٠ : •●❥
.
ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﻱ ﻋﺸﻘﺖ ٠٠٠
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﺖ ﺯﺍﺭ ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ٠٠٠ !!
.
•●❥ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ﻛﻪ ٠٠٠
ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ﺭﺳﻴﺪﻱ ﺧﻮﻧﻪ ٠٠٠؟؟
.
•●❥ ﻭﻗﺘﯽ ﻳﻪ ﭘﺴﺮﻱ ﺑﺪ ﻧﮕﺎﺕ ﻣﻲ ﻛﻨﻪ ٠٠٠
ﻭ ﺍﺧﻤﺎﺵ ﻣﻴﺮﻩ ﺗﻮ ﻫﻢ ٠٠٠ !!
.
•●❥ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻳﻪ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻏﺬﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻱ ٠٠٠ •●❥
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻛﻠﻲ ﺫﻭﻕ ﻭ ﻋﻼﻗﻪ ٠٠٠
ﺑﺮﺍﺕ ﻟﻘﻤﻪ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ ﻭ ﻣﻴﺬﺍﺭﻩ ﺩﻫﻨﺖ ٠٠٠ !!
.
•●❥ ﻭﻗﺘﻲ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﻧﮕﺎﺕ ﻣﻲ ﻛﻨﻪ ٠٠٠ !! •●❥
ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺭﺍﺟﺒﻪ ٠٠٠
ﻣﺪﻝ ﻣﻮﻫﺎﺕ ، ﺭﻧﮓ ﺭﮊﺕ ، ﻣﺪﻝ ﻟﺒﺎﺳﺎﺕ ﻧﻈﺮ ﻣﻴﺪﻩ ٠٠٠ !! •●❥
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺎﺧﻦ ﻫﺎﺗﻮ ﻻﻙ ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ٠٠٠ !!
•●❥ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﮊﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﻟﺒﺖ ﻣﯿﻤﺎﻟﻪ ٠٠٠ !!
•●❥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﻫﺎﺗﻮ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ ٠٠٠ !!
.
•●❥ ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻴﺸﻲ ٠٠٠
ﯾﻪ ﻏﻠﺖ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﻭ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻴﺸﻪ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﻣﻴﮕﻪ :
ﭼﻴﻪ ﻋﺰﻳﺰﻡ ؟ ﺗﺸﻨﺘﻪ ؟ ﺁﺏ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻱ ؟ ﮔﺮﻣﺘﻪ ؟ ﺳﺮﺩﺗﻪ ؟
ﻭ
ﺑﻌﺪ ﻛﻪ ﺧﻴﺎﻟﺶ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﭼﻴﺰﻳﺖ ﻧﻴﺴﺖ ٠٠٠
ﻭ
ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﺑﻴﻬﻮﺵ ﻣﻴﺸﻪ ٠٠٠ !!
.
•●❥ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ ٠٠٠
ﺍﺯﺕ ﻧﻈﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ٠٠٠ !!
.
❥ •● ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﻬﺖ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﻪ ﻛﻪ ٠٠٠ :
.
.
.
.
" ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﯽ
love ________________ ♥
im a love ... i have in the my heart true love
... love of you.. you are to my heart...
oh!what a but you?..are you love me?
..how?..what do you have in your heart...i love you very .. very mach
..are you love me?..oh you is very nice..
...nafas
* ﭘﯿﮏ اول ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺭﻓﯿﻖ ﺷﺪﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭ
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ :ﺳﻼﻡ ﺁﺑﺠﯽ!!!این یکی خاص
* ﭘﯿﮏ دوم ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺍﻭﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﭘﺎﺩﮔﺎﻧﻪ ﻭﻣﻮﻗﻊ ﺷﺎﻡ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻓﮑﺮ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ! ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﺷﺎﻡ ﻭﺑﺎﯾﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ
ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ.
* ﭘﯿﮏ ﺳﻮﻡ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﺸﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺸﻪ ...
* ﭘﯿﮏ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ ﻋﺎﺷﻖ ﭘﺴﺘﭽﯽ ﺷﺪ !!!
* ﭘﯿﮏ ﭘﻨﺠﻢ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻮ ﺗﻨﻬﺎمون ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻮﻟﺪﺵ ﺭﻣﺰ ﮔﻮﺷﯿﻤونه!
* ﭘﯿﮏ ﺷﯿﺸﻢ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺸﻮﻥ , ﻫﻮﺍﯼ ﺍﻏﻮﺵ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﻟﯽ ﺟﺰ
ﺯﺍﻧﻮﻫﺎﯼ ﻏﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩﻧﺸﻮﻥ , ﻧﺪﺍﺭﻥ ...
* ﭘﯿﮏ ﻫﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻣﺮﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺭﻓﯿﻘﺶ ﮔﻔﺖ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﺗﺎﻭﺍﻥ
ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻨﻢ ﺗﺎﻭﺍﻧﺸﻮ ﻣﯿﺪﻡ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻩ . ﺣﺮﻑ ﺍﺧﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﻢ ﺑﺎﺷﻪ.
ﺭﻭﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﮔﻔﺖ ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ
ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﮔﻔﺖ :
ﺳﻼﻡ ﺩﺍﺩﺍﺵ ، ﺳﻼﻡ ﺯﻥ ﺩﺍﺩﺍﺵ...
*پیک هشتم به سلامتی
به سلامتیه دختری که سره سفره عقدش بجای گفتن با اجازه بزرگترا... گفت: با اجازه عشقی که نذاشتین بهش برسم...!!!
صفحه اصلي
ايميل نويسنده
پروفايل
طراح قالب
گالری عکس عاشقانه
انجمن وبلاگ نویسان
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان me & you و آدرس boghzsara.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
قالب وبلاگAlternative content